جدول جو
جدول جو

معنی دیگ گیره - جستجوی لغت در جدول جو

دیگ گیره
(رَ / رِ)
دیگ گیر. رکوئی پنبه آکنده که بدان دیگ گرم را از اجاق برگیرند. کیسه مانند محشو به پنبه و غیره که با دو عدد آن دیگ را از اجاق برگیرند. جعاله. جعال. مقتر
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دیگ گیره، دستۀ دیگ، دیگ گیره، پارچه که بدان دیگ را از روی آتش بردارند، (ناظم الاطباء)، پارچه که با آن دیگ را از سر دیگدان برگیرند، (آنندراج)، دو پارچۀ دولا محشو به پنبه و غیره که دیگ را از سر آتش و اجاق با آن دو فروگیرند، (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(رَ / رِ)
پیش گیر. پیش بند
لغت نامه دهخدا
(دَ هََ رَ / رِ)
خوردنی قلیل. چیزی که خورند. صبحانه. لقمهالصباح. چاشنی بامداد. لهنه. زیرقلیانی. نهاری. ناشتایی. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(گَ)
آنکه دیگ سازد. قدار. (ملخص اللغات حسن خطیب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دیو گیری
تصویر دیو گیری
منسوب به دیو گیر، نوعی قماش که در دیو گیر بافند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیش گیره
تصویر پیش گیره
پیش بند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیو گیر
تصویر دیو گیر
آنکه دیو را مغلوب سازد دیو بند، کسی که او را جن گرفته باشد مصروع
فرهنگ لغت هوشیار